شعر در مورد ایران,شعر در مورد ایران من,شعر در مورد ایران قدیم,شعر در مورد ایران کوتاه,شعر در مورد ایران کودکانه,شعر در مورد ایران از سعدی,شعر در مورد ایرانی بودن,شعر در مورد ایران وطن,شعر در مورد ایران فردوسی,شعری در مورد ایران باستان,شعری در مورد ایران من,شعری در مورد ایران زیبای من,شعری در مورد ایران وطن من,شعر درباره ایران من,شعری درباره ایران من,شعر کوتاه درباره ایران من,شعر در مورد ایران زیبای من,شعر کوتاه در مورد ایران من,شعر در مورد سرزمین من ایران,شعر در مورد ایران باستان,شعر هایی در مورد ایران باستان,شعر کوتاه در مورد ایران باستان,شعری در مورد ایران کوتاه,شعر درباره ایران کوتاه,شعری درباره ایران کوتاه,یک شعر کوتاه در مورد ایران,شعر زیبا و کوتاه در مورد ایران,شعر کوتاهی در مورد ایران,شعری کوتاه در مورد ایران از فردوسی,شعر درباره ایران کودکانه,شعر کودکانه در مورد پرچم ایران,شعر در مورد ایران برای کودکان,شعری کودکانه در مورد ایران,شعر های کودکانه در مورد ایران,شعر کوتاه کودکانه در مورد ایران,شعر کودکانه در مورد کشور ایران,دانلود شعر کودکانه در مورد ایران,شعر کودکانه در مورد شهرهای ایران,شعری درمورد ایران از سعدی,شعر درباره ایران از سعدی,شعر کوتاه درباره ایران از سعدی,شعری کوتاه درباره ایران از سعدی,شعر درباره ایرانی بودن,شعر در مورد ایران وطن من,شعر در مورد وطنم ایران,شعر در مورد وطن ایران,شعری در مورد وطنم ایران,شعر در مورد سرزمین ایران,شعر زیبا در مورد وطنم ایران,شعر درباره ایران وطن,شعر درباره ایران وطن من,شعری از فردوسی درمورد عظمت ایران,شعر درباره ایران باستان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ایران برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وطن یعنی گذشته حال فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا یعنی ایران
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
ای ایران، ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید
ایران …
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو
رهایی رمنده تو
ایران …
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بینشانی
که پای درد تو نشستند
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران …
تو ماندی و زمانه نو شد
خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و اخر
ایران …
به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند
به شادی تو خورده پیوند
ایران …
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقانه بینشانی
که پای درد تو نشستند
که پای درد تو نشستند
ایران به آتش میکشد خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان میدهد مدهوشی تاریخ را