شعر در مورد اسم توحید
شعر در مورد اسم توحید ,شعر با اسم توحید,شعر با کلمه توحید,شعر برای اسم توحید,شعر درمورد اسم توحید,شعری در مورد اسم توحید,شعری با اسم تبسم,شعری با کلمه توحید,شعری برای اسم توحید,شعری درمورد اسم توحید
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم توحید برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
گرم تازان عرصه تجرید
پاکبازان عالم توحید
شعر در مورد اسم توحید
این قطره ای ز قلزم توحید بیش نیست
ناید یقین حقیقت توحید در میان
شعر با اسم توحید
هوشیار حضور و مست غرور
بحر توحید و غرقه گنهیم
شعر با کلمه توحید
کشور تحقیق را امیر نخیزد
خطبه توحید را خطیب نباشد
شعر برای اسم توحید
در چنین حال شاهد توحید
ننماید به عاشقان دیدار
شعر درمورد اسم توحید
توحید تو تمام بدو گردد
مر کردگار واحد یکتا را
شعری در مورد اسم توحید
وهم جانت مبر بجز توحید
کان دگر کیمیای دلبند است
شعری با اسم تبسم
بیکه تازی وحدت بعرصه توحید
بفوج داری کثرت بمعرض آثار
شعری با کلمه توحید
نشاه توحید در آید بجوش
مستی جاوید بر آرد خروش
شعری برای اسم توحید
چون دلش از رشته توحید رست
رشته آمیزش وحدت گسست
شعری درمورد اسم توحید
مغرور سخن مشو که توحید خدا
واحد دیدن بود نه واحد گفتن
شعر در مورد اسم توحید
تا به رخت عید کنم، روی به توحید کنم
آخر شعبان چو شدی، اول شوال بیا
شعر با اسم توحید
توحید به جایی برساند قدمت را
کش نیک و بد و مؤمن و کافر بنماند
شعر با کلمه توحید
تا نبیند دیده من روی غیر
باده توحید در کامم کند
شعر برای اسم توحید
در توحیدش اوحدی به قفای وجود زد
تو به توحید چون رسی؟ که نه اوحدیستی
شعر درمورد اسم توحید
رفع خواهد گشت (بیدل) شبهه وهم دوئی
صاحب اسرار توحید من اکنون میرسد
شعری در مورد اسم توحید
جمعی که دم زعالم توحید میزنند
پیوسته اند با حق و از خود نرسته اند
شعری با اسم تبسم
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی
شعری با کلمه توحید
فرمانت حرز توحید اندر میان جان ها
جان بر میان زمانه از بهر امتثالش
شعری برای اسم توحید
دی جدل با معطلی کردم
که ز توحید هیچ ساز نداشت
شعری درمورد اسم توحید
خلق تو اکسیر عدل، نطق تو تفسیر عقل
مدح تو توحید محض، خصم تو مخصوص ذم
شعر در مورد اسم توحید
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
شعر با اسم توحید
توحید تو خواند بسحر مرغ سحر خوان
تسبیح تو گوید بچمن بلبل گویا
شعر با کلمه توحید
از مغبچگان می شنوم نکته توحید
و ارباب خرد معنی این نکته ندانند
شعر برای اسم توحید
خیزید و سر از عالم توحید برآرید
وز پرده کثرت رخ وحدت بنمائید
شعر درمورد اسم توحید
نادر از عالم توحید کسی برخیزد
کز سر هر دو جهان در نفسی برخیزد
شعری در مورد اسم توحید
توحید من آن زلف بشولیده او بود
ایمان من آن روی چو خورشید جهان بود
شعری با اسم تبسم
تیغ توحید از ضمیر خالص خود برکشیم
بر قفای ملحدان زان ضربتی محکم زنیم
شعری با کلمه توحید
از کفر و ز توحید مگو هیچ سخن نیز
پیرامن خود زین دو خطرها حرمی زن
شعری برای اسم توحید
از راه کج به سوی خرابات راه یافت
کفرش همه هدی شد و توحید کافری
شعری درمورد اسم توحید
راه توحید را به عقل مپوی
دیده روح را به خار مخار
شعر در مورد اسم توحید
باد و قبله در ره توحید نتوان رفت راست
یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
شعر با اسم توحید
اگر چه هست او مطعون به علتها طمع دارد
بدین توحید نامطعون جزایی از تو نامطعون
شعر با کلمه توحید
چشم موسی تار شد بر طور غیرت ز انتظار
جلوه توحید و برق خرمن اشرار کو
شعر برای اسم توحید
دامن توحید گیر پند سنایی شنو
تا که بیابی به حشر ز آتش دوزخ یله
شعر درمورد اسم توحید
خداوندا جهاندارا سنایی را بیامرزی
بدین توحید کو کردست اندر شعر پیدایی
شعری در مورد اسم توحید
چنان کاین آسمان هرگز ز کشت خود نیاساید
تو نیز از خواندن توحید شاید گر نیاسایی
شعری با اسم تبسم
کی مسلم بود ترا توحید
چون که اثبات می کنی اثنین
شعری با کلمه توحید
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
شعری برای اسم توحید
شور و شر و شرک و زهد و توحید و یقین
در گوشه چشمهای خونخواره تست
شعری درمورد اسم توحید
گر کمال نفس خواهی جمع باید مر ترا
دیده توحید یکسان بین و علم امتیاز
شعر در مورد اسم توحید
با چلیپای سر زلفت که ناقوس اشکند
نعره توحید خیزد زین پس از زنارها
شعر با اسم توحید
وقت خواجه ماخوش کز نوای جاویدش
نغمه ساز توحید است ارغنون عرفانی
شعر با کلمه توحید
ناگه جمال توحید! وانگه چراغ توفیق
الواح دیده شستند اشباح اشتباهی
شعر برای اسم توحید
خود بده درس محبت که ادیبان خرد
همه در مکتب توحید تو شاگردانند
شعر درمورد اسم توحید
به گرد آیه توحید گل صحیفه باغ
ز سبزه چون خط زنگار شاهدان تذهیب
شعری با اسم تبسم
نشد بریده به مقراض، رشته توحید
میانه سر منصور و تن جدایی نیست
شعری در مورد اسم توحید
ز توحید صائب چه دم می زنی تو؟
مبادا شود آب، تیغ زبانت
شعری با کلمه توحید
خوشا رندی که چون از ساغر توحید می نوشد
خمارآلودگان بزم امکان را به یاد آرد
شعری برای اسم توحید
بود از گردش پرگار دور عیش مرکز را
گشاد اهل دل در حلقه توحید می باشد
شعری درمورد اسم توحید
زاهد خشک کجا، نغمه توحید کجا؟
این نوا از شجر ایمن دل می خیزد
شعر در مورد اسم توحید
نشأه باده توحید بر آن رند حلال
که بط باده کم از مرغ حرم نشناسد
شعر با اسم توحید
کثرت خلق به توحید چه نقصان دارد؟
چه خلل می رسد از رشته به یکتایی شمع؟
شعر با کلمه توحید
گر چه از ساغر توحید ز خودبی خبرست
ازضمیر دل هر ذره خبر دارد عشق
شعر برای اسم توحید
هر پاره از دلم در توحید می زند
یک نقش بیش نیست در آیینه خانه ام
شعر درمورد اسم توحید
نوای ساز تو خواند ترانه توحید
حقیقتی به زبان مجاز میگوئی
شعری در مورد اسم توحید
نیست ظرف باده توحید، مخمور مرا
می کند حلاجی این می مغز منصور مرا
شعری با اسم تبسم
رشته عشق مجاز سر به حقیقت کشید
حلقه توحید شد حلقه زنار من
شعری با کلمه توحید
قطره ای از قلزم توحید باشد هر دلی
دست رد بر هیچ مخلوقی منه گر واصلی
شعری برای اسم توحید
به توحید خدا همچون الف گویاست تنهایی
دویی در پله شرک است و بی همتاست تنهایی
شعری درمورد اسم توحید
ز اهل توحید آن روز می شمارندت
که هیچ تفرقه از خاک تا شکر نکنی
شعر در مورد اسم توحید
نیست به غیر از تو راه عالم توحید را
در همه روی زمین شارع عرفان تویی
شعر با اسم توحید
جوش اناالحق می زند، گلبانگ وحدت می کشد
از نغمه توحید تو ناقوس هر بتخانه ای
شعر با کلمه توحید
همای عالم توحید، دانه پرور نیست
ز ما دعا برسانید سبحه داران را
شعر برای اسم توحید
من کز یگانگی در توحید می زنم
ترسم دو زلف یار نماید دو دل مرا
شعر درمورد اسم توحید
یک حباب قلزم توحید بی اکلیل ست
هیچ موجی بی صدای شهپر جبریل نیست
شعری در مورد اسم توحید
چشم بینایی که شد در نقطه توحید محو
هفت پرگار فلک را بیقرار خویش یافت
شعری با اسم تبسم
کعبه و بتخانه ای در عالم توحید نیست
عاشق یکرنگ دارد قبله گاه از شش جهت
شعری با کلمه توحید
کیست صائب که به توحید تو گویا گردد؟
قوت بازوی کلکش ز توانایی توست
شعری برای اسم توحید
که در قلمرو توحید در شمار آید؟
که نه سپهر درین حلقه سبحه گردانی است